امروز جمعه ، ۱۰ فروردین ۱۴۰۳
اگر به سوی جحیمم بری وگر به بهشت

 

 


اگر به سوی جحیمم بری وگر به بهشت 
به پیشگاه توام اعتراض باشد زشت 
جهان برای همه کشتزار آخرت است 
به حشر می‌درَوم هر چه را که کردم کشت 
هر آنچه بر سرم آری، من و سر تسلیم 
که دست مصلحتت هر چه را نوشت، نوشت 
نکوتر از مَلَکم ساختی، چه بهتر از این 
مگر نه اینکه ز آغاز خاک بودم و خشت؟ 
مرا که رو به سوی کعبه بود وقت نماز 
دگر چه کار به بتخانه و به دیر و کنشت 
برون ز دایرۀ رحمتت نخواهد شد 
هزار بار اگر آدم برون رود ز بهشت 
به چند دانۀ گندم بهشت نفروشند 
برای وصل تو بود آدم ار بهشت، بهشت 
تو گفتی اینکه مَلک سجده آورد بر من 
تو روح خویش دمیدی از اولم به سرشت 
چگونه شکر گذارم که با ولای علی 
گِل وجود مرا دست قدرت تو سرشت 
مـگر عنـایت تـو شاملم شـود، ورنـه 
حریر چون شود این پنبه‌ای که«میثم»رشت؟