امروز پنج شنبه ، ۹ فروردین ۱۴۰۳
عمّۀ من فهیمه و عالمه است

 

عمّۀ من فهیمه و عالمه است

عمّۀ من آینۀ فاطمه است

عمّۀ من نایبةُ الحیدر است

سیّدة النّسا پس از مادر است

عمّۀ من بحر معانی بود

عمّۀ من حسین ثانی بود

عمّۀ من بانوی بیت الولاست

عمّۀ من شیر زن کربلاست

عمّۀ من زینت امّ و اب است

عصمت حق دخت علی زینب است

عمّۀ من سفیر خون خداست

همدم هجده سر از تن جداست

عمّۀ من مادر صبر و رضاست

گاه تکلّم علی مرتضی است

عمّۀ من در دل گودال خون

کرد رخ از خون خدا لاله گون

گفت خدایا تو ز آل رسول

این گل پرپر شده را کن قبول

ناله او خون به دل سنگ کرد

روی خود از خون خدا رنگ کرد

اوست همه بود و نبود حسین

در دل خون یاس کبود حسین

عمّۀ من باغ گل دردهاست

شیر زنی اسیر نامرد هاست

عمّۀ من اوست که در قافله

نشسته آورده بجا نافله

عمّۀ من داغ روی داغ دید

خون عوض آب در این باغ دید

عمّۀ من بر بر سر بازارها

دیده ز اهل ستم آزارها

عمّۀ من زخم زبانها شنید

صوت حق از نوک سنان شنید

پیش روی محمل او صف زدند

دور گل پرپر او کف زدند

عمّۀ من کعبۀ حجّ دل است

مُحرم میقات چهل منزل است

صفای با صفای او کربلاست

مروه او کنار طشت طلاست

حیف که دشمن به جبین ننگ زد

بر بدن عمّۀ من سنگ زد

حیف که ناموس خدا را زدند

عمّۀ مظلومۀ ما را زدند

عمّۀ من اُسوۀ ایوّب بود

شاهد قرآن و لب و چوب بود

عمّۀ من گوهر یکدانه بود

حیف که در گوشۀ ویرانه بود

اشک به رخ ذکر به لب داشته

دفن سه ساله دل شب داشته

عمّۀ من گر چه ستم ها کشید

کوه غم و درد و الم ها کشید

نیست نهان از نظر هیچکس

شهادتش داغ حسین است و بس