امروز جمعه ، ۱۰ فروردین ۱۴۰۳
برادر جان سرت کو آمدم دور سرت گردم

 

 

برادر جان سرت کو آمدم دور سرت گردم 
الهی مـن فـدای زخـم‌های پیکرت گردم 
تو ماندی من‌ز خون حنجرت گیسوکنم رنگین 
بمان تا همسفر بـا خون پاک حنجرت گردم 
کنار قتلگه با خـود دو دریـا اشک آوردم 
مگـو سقـا نـداری آمـدم آب‌آورت گردم 
تعهد کرده‌ام تا جان به تن دارم برادر جان 
به کعب نی سپر بر حفظ جان دخترت گردم 
به مقتـل میهمان پیکـر صـدپاره‌ات گشتم 
از اینجا می‌روم کوفه که مهمان سرت گردم 
سپـر کـردم تـن و از تازیانـه می‌کشم منت 
به امیدی که سر تـا پـا شبیه مـادرت گردم 
طواف آوردم و دور تو گشتم حال رخصت ده 
که یک بار دگر دور تـو جـای اکبرت گردم 
تو از خون علی‌اصغر رخ خود لاله‌گون کردی 
من از خون تو رنگین چون علیِّ‌‌اصغرت گردم 
تمـام لشکرت پیش خـدا رفتند، رخصت ده 
که مـن خـود با تن تنهـا تمام لشکرت گردم 
بخواه از من‌به این سوزی‌که داری درجگر«میثم» 
بـه نـزد مـادرم زهـرا شفیع محشرت گردم