بسته به زنجیر گنه پای من
وای من و وای من و وای من!
وای! به محشر اگر افشا کنند
جرم مرا یکسره اعضای من
آه ز بگذشته و آیندهام
وای به دنیا و به عقبای من
روی به سوی تو کنم با چه رو؟
غرق گناه است سراپای من
پشت من از بار گنه شد دوتا
عفو کن ای خالق یکتای من
خالق من! گر تو نبخشی مرا
نیست به جز قعر سقر جای من
وای به روزی که عیان میشود
جرم من از دیدن سیمای من
هرچه کنی دور مکن از درت
از تو همین است تمنای من
هستی من هست ولای علی
جرم مرا بخش به مولای من
«میثم» بیبرگ و نوایم که هست
مهر علی حاصل فردای من