امروز جمعه ، ۳۱ فروردین ۱۴۰۳
دسته گل های خدا تشنه و سقا بی آب

 

 

دسته گل های خدا تشنه و سقا بی آب 
جگر آب، کباب است، کباب است، کباب 
نفس سوختگان، سوخته در حنجره ها 
رنگِ خورشید رخان گشته یکی با مهتاب 
دل سقا شده آب و دل طفلان آتش 
خجل از کودک شش ماهة خود گشته رباب 
امشب ای اشک همه خون شو و از دیده بریز 
زآن که بر تشنه لبان گریه صواب است صواب 
نام آب آن که برد پاسخ او تیر بود 
به علی اصغر بی شیر بگویید: بخواب 
ماهیان روضة جانسوز عطش می خوانند 
آب هم سوخته، دریا ز خجالت شده آب 
تا بشویید کمی اشک خجالت ز رخش 
همه بر صورت عباس بپاشید گلاب 
ز چه خود را نرساندی به لب خشک حسین 
نه مگر این که تو مهریة زهرایی آب ؟ 
مشک خشکیده، جگرها ز عطش تفتیده 
پسر ام بنین! تشنه لبان را دریاب 
"میثم" از سوز دل خسته دعا کن که حسین 
ذاکر خود به حساب آوردت روز حساب