امروز جمعه ، ۱۰ فروردین ۱۴۰۳
الهی الهی الهی الهی!

 

 

 

الهی الهی الهی الهی!

 

نگاهی نگاهی نگاهی نگاهی!

 

تو هستی پناه همه اهل عالم

 

مرا غیر عفو تو نبود پناهی

 

گناه و خطای همه اهل عالم

 

به دریای عفو تو نبود گناهی

 

ندارم به غیر تو رب کریمی

 

نداری چو من بندۀ روسیاهی

 

نه رویی که بر درگهت آورم رو

 

نه کاهی که کوهی ببخشی به کاهی

 

نه تابی که در نار قهرت بسوزم

 

نه اشکی که جاری کنم گاه‌گاهی

 

گناهان بسیار از چار جانب

 

به من حمله آرند هم‌چون سپاهی

 

به تنگ آمد از درد بی‌دردی‌ام دل

 

نه دردی نه اشکی نه سوزی نه آهی

 

همه هست من هست بار گناهم

 

همه زندگانیم عمر تباهی

 

همه راه‌ها بسته بر روی «میثم»

 

ندارد به جز باب عفو تو راهی