امروز پنج شنبه ، ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
ای بحر شرف گوهر آوردی

 

 

ای بحر شرف گوهر آوردی

ای نخل کمال برآوردی

آئینه دادگر آوردی

در دامن خود قمر آوردی

عبد الله را پسر آوردی 

خلق الله را پدر آوردی

مخلوق خدا آئین زادی

احمد ، طاها ، یاسین زادی

ای دیده تجلی سر مد بین

در شهر خدا رخ احمد بین

عالم همه خلد مخلد بین

پیدایش روح مجرد بین

میلاد رسول موید بین   

خورشید جمال محمد iبین

زینت ده لیل و نهار آمد

در دشت کویر بهار آمد

برخیز که خضر نجات آمد

با چشمه آب حیات آمد

خورشید سوی ظلمات آمد

مخلوق خدای صفات آمد

آئینه جلوه ذات آمد

بالله که شب صلوات آمد

لبخند بخنده احمد زن

گلبوسه به خاک محمد(ص) زن

گردون شده محو کمال او

عالم همه محو جلال او

مه بنده صف نعال او

خورشید گدای بلال او

قرآن سخن خط و خال او

ایمان مهر وی و آل او

در مدح وثناش دهن کوچک

لوح وقلم است و سخن کوچک

عالم به عنایت او زنده

آدم به هدایت او بنده

سوگند به خالق بخشنده

سوگند به ماه درخشنده

سوگند به مهر فروزنده

سوگند به اختر تابنده

او بود پیمبر این عالم

پیش از فلک و ملک و آدم

جانا بنگر رخ جانان را

جان دو جهان دو جهان جان را

آرنده مکتب قرآن را

فرمانده عالم امکان را

مصباح هدایت انسان را

پیغمبر داور منان را

ای گمشده نور هدی آمد

میلاد رسول خدا آمد

او کعبه و خلق به تجلیلش

سیراب ز زمزم تنزیلش

کو ابرهه و سپه و فیلش ؟

کارند به چنگ ابابیلش

درهم شکنند به سجیلش

وزکید کشند به تضلیلش

زنده است نبوت و قرآنش

چون دست خداست نگهبانش

ای هفت سپهر حقیر تو

وی پنج رسول سفیر تو

وی چار کتاب بشیر تو  

سه روح و دوکون اسیر تو

یکتائی و نیست نظیر تو

توحید چراغ منیر تو

گفتار تو آب حیات ما

بر لعل لبت صلوات ما

وصف تو به روح ، روان بخشد

مهر تو به قلب توان بخشد

مدح تو به کام زبان بخشد

نام تو به خلق امن بخشد

گفتار تو بر همه جان بخشد

مسکین تو هر دو جهان بخشد

موسای دو صد ید بیضائی

عیسای هزار مسیحائی

گردون ورقی است ز قرآنت

خورشید چراغ دبستانت

جنت شده عاشق سلمانت

خیل رسلند مسلمانت

خلق دو جهان همه مهمانت

عالم نه خداست ثنا خوانت

قرآن به ثنای تو کامل شد

لولاک به مدح تو نازل شد

هر چند که در یتیم استی

سرمایه بحر قدیم استی

هم طور هزار کلیم استی

هم صاحب خلق عظیم استی

مولا و بزرگ و کریم استی

دانا و بصیر و حکیم استی

خورشید چو دانه که  در مشتت

مه گشته دو نیمه ز انگشتت

توصیف خدای به تکریمت

صف بسته ملک پی تصمیمت

افواج رسل همه تسلیمت

سرداده به رشته تصمیمت

خلقت دانشجوی تعلیمت

 محتاج تفکر و تفهیمت

(میثم) سخن از تو همی گوید

جز منقبت تو نمی گوید