امروز جمعه ، ۱۰ فروردین ۱۴۰۳
ای دائم از خدا و نبییّن تو را، سلام

 


ای دائم از خدا و نبییّن تو را، سلام
وی روی عالمی به حریم تو صبح و شام
ابن‌الرّضای دومی و چارمین علی
جدّ امام منتظرّی و دهم امام
مهر جهانفروز سپهر هدایتی
هادی است کنیه‌ات، بتو و کنیه‌ات سلام
صحن تو در جلال و شرف، مسجدالرسول
کوی تو قبلۀ حرم مسجدالحرام
داری زمام عرش به انگشت و نی عجیب
گر شد بزیر دست تو، شیر درنده رام
وصف تو می‌کنند نبییّن به افتخار
نام تو می‌برند امامان به احترام
هستی زوال گیرد و بذل تو بی‌زوال
عالم تمام گردد و مدح تو ناتمام
در آسمان قیامت کبری بپا شود
چون از زمین به عزم عبادت کنی قیام
هرگز نخواستیم می از ساغر بهشت
کز کوثر ولای تو ما را پُر است جام
ای باب عسکری پسر حضرت جواد
ای نور چشم فاطمه و سیّد انام
ما آروزی سامره داریم رحمتی
تا خاک زائر تو ببوسیم گام گام
ما با محبت تو، نمودیم افتخار
ما از ولایت تو، گرفتیم انسجام
هر کس که غیر مدح شما خاندان کند
پیوسته گنگ در سخن و لال در کلام
هر ثروتی سوای عطای شماست فقر
هر پخته‌ای بدون ولای شماست خام
هر کس نداشت رشتۀ مهر تو را بدست
شیطان به پای مانده ز راهش نهاده دام
دردا که چرخ بر تو جفا کرد روز و شب
آوخ که خصم خون به دلت کرد صبح و شام
دشمن تو را به زور به بزم شراب برد
کرد از تو و رسول خدا هتک احترام
آنجا بتو تعارف جام شراب کرد
ریزد خدا حمیم جهنّم و را بکام
بزم می و ولّی خدا آه آه آه
ای کاش می‌گسست فلک را زهم نظام
خاموش شد صدای دعایت، ولی به زهر
ای آنکه یافت دین خدا از دمت قوام
داغ تو شعله بر جگر شیعیان زند
تا مهدیت بیاید و بستاند انتقام
از غربتت و یا جگر پاره‌پاره‌ات
یا زخم بی‌شمار دلت، گوید از کدام؟
گریم به یاد جدّ غریبت که رأس او
گه ماه کوفه بود و گهی آفتاب شام
گه دوخت نیزه سینه و پشت ورا به هم
گه ریخت سنگ بر سر او از فراز بام
بـر روی پـاک تو به تن چاک‌چاک او
«میثم» هماره می‌کند از جان و دل سلام