امروز پنج شنبه ، ۳۰ فروردین ۱۴۰۳
ای دهم حجّت خدای ودود

 

 

ای دهم حجّت خدای ودود

هادی ملک خالق معبود

آفرینش یم عنایت تو

هادیان بندۀ هدایت تو

ای فدایّی تو اب و اُم ما

ای تو ابن الرّضای دوّم ما

همه عالم یم عنایت تو

اولیا تشنۀ ولایت تو

ای تو باب المراد اهل البیت

نور چشم جواد اهل البیت

آفتاب رخ هو القیّوم

همه ی حسن چارده معصوم

معرفت سایه ای ز قامت تو

نور، یک جلوه از کرامت تو

روی تو آیت هوالموجود

به وجود تو بسته کلّ وجود

حلم ها لاله ای ز گلشن تو

علم ها خوشه ای ز خرمن تو

روح، قربانی تن پاکت

تن، غباری به دامن خاکت

بال جبریل فرش مجلس تو

گل نرگس نثار نرگس تو

ابر بارنده فیضی از جامت

شیر درّنده در قفس رامت

چشم دشمن به لطف و رحمت تو

متوکّل حقیر عزّت تو

نور الانوار کلّ اجدادی

سیّدی یا علیّنا الهادی

جامعه سطری از عبارت تو

انبیا عاشق زیارت تو

در خراسان، مدینه، سامرّا

نجف و کاظمین و کرب و بلا

زائرین هر کجا که مهمانند

جامعه با دم تو می خوانند

کیست ابن الرّضای دوّم، تو

در امامان علیّ چارم، تو

به مزار مطهّر تو سلام

به عروس و به خواهر تو سلام

بوی احمد دمد ز یاسمنت

از رواق مقدّس حسنت

زده بر سر هوای سامره ام

خاک پای گدای سامره ام

سامره آفتاب سینه ی من

کربلای من و مدینۀ من

سامره شهر نور، شهر شرف

سامره باغی از بهشت نجف

سامره در زمین بهشت اله

آسمان دو آفتاب و دو ماه

تو ولیّ خدای دادگری

تو جوادالائمّه را پسری

تو ز هر وصف خوب، خوب تری

تو به یک چهره چارده قمری

تو علیّ علیّ و فاطمه ای

تو چراغ هدایت همه ای

به دعای تو سنگ گل آرد

به ولای تو ابر می بارد

هم تو گفتیّ و هم خداست گواه

من اطاکم فقد اطاع الله

تو زعیمی تو رهبری تو امام

حق بود از تو با تو در تو مدام

ذکر حق چیست ذکر خیر شما

کیست میزان حق به غیر شما

بی دمت آدمی نمی ماند

به خدا عالمی نمی ماند

طایر وحی از تو دانه گرفت

در ریاض تو آشیانه گرفت

من اتاکم نجی سرود سرود

به شما خاندان درود درود

شمع بزم اخوّتید شما

اهلبیت نبوّتید شما

در زمین در سپهر در افلاک

هر که شد بی شما هلاک هلاک

چشم دل بی چراغتان کور است

شاهد من کلامُکم نور است

به خداوندی خدا سوگند

به محمّد (ص) به انبیا سوگند

به کتاب و به مکّه و به حرم

به صفا و به مروه و زمزم

به مدینه به خاک قبر رسول

به مزاری که گم شده ز بتول

به شهیدان بدر تا امروز

به شهادت به مرگ ظالم سوز

این کلام خدای دادار است

مهرتان خلد و بغضتان نار است

روح قرآن بود بیان شما

جان «میثم» فدای جان شما