امروز جمعه ، ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
ای همه بود و هست من، بسته به تار موی تو

 

 

ای همه بود و هست من، بسته به تار موی تو 
زائر کعبه ای ولی کعبه کجا و روی تو؟ 
تو به کنار کعبه ای گرم دعا برای من 
من دل شب به کوچه ها، در پی جستجوی تو 
کوچه به کوچه هر قدم، سعی صفا و مروه ام 
لحظه به لحظه ذکر من، یکسره گفتگوی تو 
حلق من ار بریده شد، در ره عشق تو چه غم؟ 
وای به حال من اگر تیغ بُرَد گلوی تو
روی تو غرق بوسة خاتم الانبیا شده 
حیف بود که سنگ کین، بوسه زند به روی تو 
خصم سر تو را برد تا که به هم گره خورد 
پنجة قاتل تو و طرّة مشک بوی تو 
زائر دست بسته ام، رو به رویت نشسته ام 
در یم خون گشوده ام، چشم دعا به سوی تو 
گو بکشند هر طرف، پیکر بی سر مرا 
تا بزنم به زخم تن، بوسه به خاک کوی تو 
سر چه بود که تا کنم، نثار خاک مقدمت؟ 
جان دو طفل کوچکم، فدای تار موی تو 
سوز درون "میثمت"، وقف همارة غمت 
نخل همیشه سبز او، آب خورد ز جوی تو