امروز جمعه ، ۱۰ فروردین ۱۴۰۳
ای جگر پارة امام حسن

 

 

ای جگر پارة امام حسن 
وی ز سر تا به پا تمام حسن 
تیرها بر جگر زده گرهت 
زخم ها بر بدن شده زرهت 
گرگ ها بر تن تو چنگ زدند 
دلشان سنگ بود و سنگ زدند 
ای در آغوش من فتاده ز تاب 
یک عمو جان بگو دوباره بخواب 
جگر تشنه ات کبابم کرد 
داغ تو مثل شمع آبم کرد 
تو که دریا به چشم من داری 
موج خون از چه در دهن داری 
گل خونین من گلاب شدی 
پای تا سر ز خون خضاب شدی 
زخم هایت چو لاله در گلشن 
بدنت مثل حلقة جوشن 
ای مرا کشته دست و پا زدنت 
جگرم پاره پاره تر ز تنت 
من عموی غریب تو هستم 
کم بزن دست و پا روی دستم 
سورة نور گشته پیکر تو 
آیه آیه است پای تا سر تو 
نه فقط قلب چاک چاک منی 
مصحف پاره پارة حسنی 
بعد اکبر تو اکبرم بودی 
بلکه عباس دیگرم بودی 
خجلم از لبان عطشانت 
جگرم سوخت از عمو جانت 
شهد مرگ از کف اجل خوردی 
از دم تیغ ها عسل خوردی 
بس که دلدادة خدا بودی 
بس که از خویشتن جدا بودی 
تلخی مرگ از دم خنجر 
از عسل گشت بر تو شیرین تر 
زخم تن آیه های نور شده 
پایمال سم ستور شده 
لاله بودی و پرپرت کردند 
پاره پاره، چو اکبرت کردند 
لالة پرپرم، عزیز دلم 
تا صف محشر از حسن خجلم 
نشود تا ابد فراموشم 
قاسمش داد جان در آغوشم 
تا که خیزد شفا ز خاک رهت 
اشک "میثم" نثار قتلگهت