ای خانه دل بیت الحرمت
دشمن خجل از لطف و کرمت
دلها شرریّ از طور غمت
صحرای بلاّ گلگون ز دست
آئینۀ حق سر تا قدمت
مائیم و غم و درد و المت(2)
غم تو دارم چه غم از نارم
که پناه آرم سوی این درگاه
ابی عبدالله، ابی عبدالله (2)
ای خاک بیابان ها کفنت
شاخ گل حق زخم بدنت
تن شگته یکی با پیرهنت
بر نوک سنان قرآن سخنت
جان دو جهان قربان تنت
جاری سر نی خون از دهنت(2)
تو حسین استی که نشد دستی
ز در لطف و کرمت کوتاه
ای آب وضو خون سر تو
ای خون خدا در پیکر تو
رخسار ز گل نیکوتر تو
شده شسته به خون اصغر تو
دردا که دل غم پرور تو
شد لالۀ داغ اکبر تو(2)
به برون زخمت بدرون سوزت
به بصر اشکت به نوایت آه
ای اشک غمت در ساغر ما
جام غم تو چشم ترما
در شعلۀ تو پا تا سرما
ما نوکر تو، تو سرور ما
ای شمع دل غم پرور ما
ای همدم ما ای یاور ما (2)
به تو پیوستیم به تو دل بستیم
توئی از سّر دل ما آگاه
ای خون جبینت آب وضو
ساقی خدا با خون گلو
زخم بدنت از جور عدو
با تیر و سنان گردیده رفو
جسمت هدف سنگ از همه سو
هر زخم تنت یک آیت هو (2)
به تو می نالم ز تو می بالم
که به قرب حق ز تو جویم راه
به سرشک دیدۀ خونبارت
به صفای باطن زوّارت
به وفا و غیرت و ایثارت
به علی اصغر، گل بی خارت
به بریده دست علمدارت
به همه دل های گرفتارت (2)
ز تو ممنونم به تو مدیونم
چه بروز و شب چه به سال و ماه
ای نام تو اسم اعظم ما
ذکر تو کتاب محکم ما
افکنده شرر در عالم ما
سوز دل تو در هر دم ما
خون دل اشک غم ما
بر زخم تنت شد مرهم ما (2)
تویی آن مذبوح تویی آن کشته
که خدا گفته به تو ثارالله