ای یـاوران آل پیمبـر بنــیاسد اجر شما و ساقی کوثر بنــیاسد در اینزمین به دستشما دفن میشوند تـنهای پاره پـاره بیسـر بنـیاسد بهـر شمـا شناختنِ ایـن همه شهید در این دیار نیست میسـر بنیاسد من میشناسماین شهدارا در این دیار با آن که بیسرند سـراسر بنـیاسد انصـار اهـلبیت و خدا و پیمبـرند این جسمهای پاک و مطهّر بنیاسد این بیزره بدن گلِ گلزار مجتبی است کز حمله خزان شده پرپر بنیاسد این مصحف ورق ورقِ ریخته به خاک باشـد بــرادرم علیاکبــر بنیاسد از پای تا به سر شده مانند باغ گل دارد ز بس که زخم به پیکر بنیاسد این جسم چاک چاک، علمدار کربلاست عبــاس نــور دیده حیـدر بنیاسد سردار سر بریده و سقّای تشنه لب پشت و پناه آل پیمبر بنیاسد حالا رسیده نوبت گودال قتلگاه دریای خون خالق اکبر بنیاسد این است مصحفی که ز هر آیهاش رسول بگرفته بوسههای مکرر بنیاسد تفسیر گشته آیه به آیه، ورق ورق با تیغ و تیر و نیزه و خنجر بنیاسد در سی هزار لشکر دشمن، در این زمین لشکر نداشت جز علیاصغر بنیاسد این است کشتهای که سرش را بریدهاند در پیش چشم خواهر و مادر بنیاسد «میثم» هماره سوخته در ماتم حسین اشعـار اوست شعلـه آذر بنیاسد