قـرآن سوره سوره زهـرا حسین من اوراق پاره پاره به صحرا حسین من این غم مرا کشد که سرت را بریدهاند لب تشنه در میان دو دریا حسین من مگـذار قاتلـت ببـرد سوی کوفـهام زیرا که مانده جان من اینجا حسین من مگـذار تـا تـو باشی و ما را کنار تو نامحرمـان کنند تماشـا حسیـن مـن قـرآن مـن چـرا اثر سم اسبهاست بر روی آیههـای تو پیدا حسین من؟ ما گریه میکنیم ولی بیشتر به گوش آیـد صـدای گریـه زهرا حسین من عباسکو که خولیو شمر و سنان شدند بـا کعبِ نیزه همسفـر مـا، حسین من ای کاش زودتر ز تو من کشته میشدم بعد از تو خاک بر سر دنیا حسین من باشـد تمـام هستـی «میثم» ولای تو در پیشـگاه فـاطمه فـردا حسین من