باغ و بهار
گل پرپر شدهای باغ و بهـارش اینجاست
آشنایی که غریب است، دیارش اینجاست
تـربــت گمشــدۀ فــاطمــۀ زهــرا را
هرکه گم کرده، بگویید: مزارش اینجاست
این حـرم بـاب حسین است خدا میداند
هرکه مشتاق حسین است قرارش اینجاست
هرکه مشتاق مدینه است بیاید در شام
فـاطمـه آینــه و آینـهدارش اینجـاست
زائـر قبـر حسین اسـت، به زهرا سوگند
هرکه با دختر زهرا سر و کارش اینجاست
یـار ویرانهنشینـی کــه غـریب و تنهـا
جان خـود کرد نثار ره یارش، اینجاست
طفل معصـوم یتیمـی کـه بـه ویـرانۀ شام
سـر بابا شـده شمع شب تـارش اینجاست
این حرم کـربوبـلای دگـر خون خداست
شیعه در کربوبلا هم دل زارش اینجاست
حـرم کعبـۀ «میثم» حـرم کوچـک اوست
نه حرم، بلکه همه دار و نـدارش اینجاست