امروز سه شنبه ، ۴ اردیبهشت ۱۴۰۳
هر چند نگاهم همه بر این در خانه است

 

 

هر چند نگاهم همه بر این در خانه است

ای صاحب خانه نگهی خانه بهانه است

باز آمده ام تا که نشان از تو بجویم

وین کعبه به پیش نظرم سنگ نشانه است

تا آب وصالی دهی از زمزم غیبم

چون سیل روان از مژه ام اشک روانه است

بر من که به کوی تو یکی مرغ اسیرم

نام تو بود دانه و ذکر تو ترانه است

لالی به از آن است که بی ذکر تو باشم

زیرا که به جز ذکر تو هر ذکر فسانه است

رفتم به حجر بوسه زنم گفت به گوشم

هشدار که دل بیت خداوند یگانه است

بی شرمی من بین که گنه کردم و دیدم

هم پیش توام هم دو مَلَک بر سرشانه است

تو بر من مسکین در این خانه گشودی

من هر چه که دارم همه از این در خانه است

«میثم» به دلت مهر علی، در گرانیست

این دُر گران هستی این کهنه خزانه است