امروز جمعه ، ۱۰ فروردین ۱۴۰۳
حضرت علی اصغروعطش

خانه وحی شده جنت اعلا امشب (ولادت)شمع سان پروانه ها گشتند آب از تشنگی ذبیح من که زخمت به خون بخشیده زیبایی طفل همیشه عاشق، سرباز شیرخواره ای داده خونِ حنجر تو آبرو به من ای ماه به خون خضاب اصغر ای به سر دست همه هست من وقتی که تیر کین به گلوی تو جا گرفت این طفل شیرخواره همه لشکر من است دو بیتی‌های حضرت علی‌اصغر علیه السلام ماهْرویان، از عطش در پیچ و تاب تقدیم دوست کردم، هفتاد ماهپاره ای مشعل محفل الستم طفل شیرم شیر نه، تیر بلا را دوست دارم کیست اصغر؟ اکبر ذبح عظیم ای از تلظّی‌های تو در چشم من دریا خجل با یاد لب خشکت خون شد دل آب، اصغر امین وحی، عالم را خبر داد یم فضل و عفاف و زهد و عصمت گوهر آورده درخت عصمت در گلبن ولا بر داد ای اهل کوفه رحمی این طفل جان ندارد نخل سر سبز ولا را ثمر آمد ثمر آمد یم عشق و وفا را گوهر آمد تو را دادند از پیکان به جای شیر آب اصغر از ازل تیر بلایم در نظر بود ای پدربر روی دست باب تلظّی بهانه بودای عاشق بی قرار اصغر بوستان مصطفی در آتش افتاد از عطش کیست این طفل؟ که پیر بشرش باید گفت مرگ را پنداشت شیر و تیر را پستان گرفتشهی رفت صحرا به عزم شکارسلام بر من و بر خون پاک حنجر منمن آبـم و حیـات همه خلق عالممرباب می دهد ندا بای ذنب قتلتمن شیر شیر خواره فرزند حیدرمغنچه خندان گلستان مندریای خاموش پدر فریاد کن فریاد کنسردیت مرا شعله زند بر جگر ای ابلاله من! پیش چشم باغبان پرپر شدیمن ابم و حیات همه خلق عالممعطش ز اب روان خوش تر است و تیر از شیر