امروز پنج شنبه ، ۹ فروردین ۱۴۰۳
اینجا محیط سوز و اشگ و آه و ناله است

 

 

اینجا محیط سوز و اشگ و آه و ناله است

اینجا زیارتگاه زهرای سه ساله است

اینجا دمشقی ها گلی پژمرده دارند

در زیر گِل مهمان سیلی خورده دارند

اینجا دل شب کودکی هجران کشیده

گلبوسه بگرفته ز رگهای بریده

اینجا بهشت دسته گلهای مدینه است

اینجا عبادتگاه کلثوم و سکینه است

اینجا زیارتگاه جبریل امین است

اینجا عبادتگاه زین العابدین است

اینجا ز چشم خود گلاب افشانده زینب

اینجا نماز شب نشسته خوانده زینب

اینجا به خاکش هر وجب دردی نهفته

اینجا سه ساله دختری بی شام خفته

اینجا قضا بر دفتر هجران ورق زد

اینجا رقیّه پرده یکسو از طبق زد

اینجا دو عاشق بر وصال هم رسیدند

لبهای خشک یکدیگر را می مکیدند

اینجا همای فاطمه پر باز کرده

اینجا کبوتر از قفس پرواز کرده

اینجا شرار از دامن افلاک می ریخت

زینب بر اندام رقیّه خاک می ریخت

ای دوستان زهرای کوچک خفته اینجا

یک زینب کبرای کوچک خفته اینجا

در گوشه ویرانه باغ گل که دیده

در خوابگاه جغدها بلبل که دیده

ای آل عصمت روی نیلی را بشوئید

با اشگ زینب جای سیلی را بشوئید

خون جگر بر غربت بلبل بریزید

از پارۀ دل بر مزارش گل بریزید

ای مانده بر دلهایتان بغض ترانه

کی دیده بلبل را به زیر تازیانه

فریاد و درد و اشگ تنهائی است اینجا

وصل دو دلداده تماشائی است اینجا

بلبل بخاک افتاده و گل در کنارش

یار اینچنین باید رسد بر وصل یارش

تا حشر از این غم دل «میثم» بسوزد

تنها نه میثم عالم و آدم بسوزد