امروز پنج شنبه ، ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
جهان گردیده دریای کرامت

 

 


جهان گردیده دریای کرامت 
شب جشن است یا صبح قیامت 
تو گویی ملک نامحدود هستی 
چراغانی است از نور امامت 
ملک، جن، آدمی بستند امشب 
سراسر بر نماز شکر قامت 
بهشت وحی، آباد حسین است 
مبارک باد، میلاد حسین است 
عروج کل هستی تا حسین است 
محمد گرم شادی با حسین است 
تمام آرزوهای محمد 
تمام هستی زهرا حسین است 
نماز شکر خلقت، شادمانی 
دعای آفرینش، یا حسین است 
محمد در بغل آیینه دارد 
علی قرآن به روی سینه دارد 
سلام الله بر قدر و جلالش 
خدا را چشم بر ماه جمالش 
پر جبریل می‌سوزد به برقی 
کند گر قصد معراج کمالش 
زمان تا حشر با مهرش هم آغوش 
قیامت هم بود صبح وصالش 
لبش سرچشمة نوش محمد 
عروجش بر سر دوش محمد 
لبش با دوست در راز و نیاز است 
ولای او قبولی نماز است 
میان انبیا تا صبح محشر 
محمد زین ولادت سر فراز است 
ز کوی او همه درهای رحمت 
به روی انس و جان پیوسته باز است 
قیامت، در قیامت بندة اوست 
شفاعت لاله زار خندة اوست 
به شعبان المعظّم ماه دادند 
بشر را رهبری آگاه دادند 
به جسم آفرینش جان تازه 
به چشم دل چراغ راه دادند 
به ثارالله، ثارالله دیگر 
به وجه‌الله، وجه‌الله دادند 
محمد نقش لبخندت مبارک 
علی میلاد فرزندت مبارک 
دل عالم گرفتار حسین است 
محمد محو دیدار حسین است 
به بازار محبت صحنه صحنه 
دوصد یوسف خریدار حسین است 
خدا با دست قدرت تا قیامت 
علم گیرو علمدار حسین است 
دو عالم سایه‌ای از پرچم اوست 
محرّم نه، زمان ماه غم اوست 
تو خون در جسم توحید آفریدی 
تو بانگ ارجعی از حق شنیدی 
تو قرآن را ز نوک نیزه خواندی 
تو مقتل را به مهد ناز دیدی 
تو عزّت را، شرف را، روح دادی 
تو ذلّت را سر از پیکر بریدی 
تو وقتی بر شهادت خنده کردی 
تمام انبیا را زنده کردی 
شهادت بوسه زد بر پیکر تو 
ولادت یافت خون از حنجر تو 
چهل منزل به دنبال خدا رفت 
به نوک نیزة دشمن سر تو 
به حلق تشنه‌ات، قرآن هماره 
خورد آب حیات از ساغر تو 
شهادت می‌دهم نزد خدایت 
تو خون دادی، خدا شد خونبهایت 
تو خود احیا گر اسلام نابی 
درون تیرگی‌ها آفتابی 
تو در رگ‌های قرآن خون پاکی 
تو بر گلزار سبز وحی آبی 
تو در هر فصل ایمان را بهاری 
تو در هر نسل روح انقلابی 
تو با هر زخم فریاد خدایی 
تو روی نیزه هم یاد خدایی 
شهادت خطّ سرخ خامة ماست 
خط تو، مشی تو، برنامة ماست 
پس از هیهات منّا الذّلة تو 
کفن پیراهن و خون جامة ماست 
هزار و نهصد و پنجاه زخمت 
به موج خون زیارتنامة ماست 
تو حجّی، تو صلاتی، تو زکاتی 
تو اسلام محمد را حیاتی 
خوشا آنانکه در خون پا فشردند 
به عشقت از دل و جان سر سپردند 
به دین زندة ما مرده آن است 
که گوید کشتگان عشق مردند 
همیشه میوه‌های نخل میثم 
ز خون عاشقانت آب خوردند 
ویَبقی وجه ربّک دولت تو است 
تمام آفرینش ملت تو است