امروز جمعه ، ۳۱ فروردین ۱۴۰۳
جان بر کف و اشاره جانانم آرزوست

 

یک شعله

 
 

 

جان بر کف و اشاره جانانم آرزوست 
جانان هر آنچه می طلبد، آنم آرزوست 
درمان درد من نبود غیر درد دوست 
دردم دوا کنید که درمانم آرزوست 
با سیل اشک تا که به دریای خون روم 
شب تا به صبح، دیده گریانم آرزوست 
از چار گوشة دو جهان دست شسته ام 
شش گوشة امام شهیدانم آرزوست 
با یاد کام خشک علمدار کربلا 
در موج بحر، سینه سوزانم آرزوست 
پاداش گریه های همه عمر بر حسین 
یک نوشخند از آن لب عطشانم آرزوست 
صدبار اگر نثار رهش جان و سر کنم 
تا باز جان دهم به رهش جانم آرزوست 
از دامنی که سوخت به صحرای کربلا 
یک شعله وقف آتش دامانم آرزوست 
تا دم به دم نثار لب تشنه اش کنم 
از آب دیده لؤلؤ و مرجانم آرزوست 
در انتظار منتقم خون پاک او 
دیدار روی مهدی قرآنم آرزوست