امروز جمعه ، ۱۰ فروردین ۱۴۰۳
خیزید که گلزار ولا را ثمر آمد

 

 

خیزید که گلزار ولا را ثمر آمد

در خانۀ خورشید هدایت قمر آمد

از دامن صدیقه بتول دگر آمد

آئینۀ پیغمبر و مام و پدر آمد

محبوبۀ حق روح عبادات خوش آمد

ناموس خدا عمّۀ سادات خوش آمد

بُشری که خدا کوثر دیگر به علی داد

وز بحر شرف گوهر دیگر به علی داد

با حُسن دو مه، اختر دیگر به علی داد

بعد از دو پسر دختر دیگر به علی داد

محبوبۀ ذات احد ذوالمنن است این

سر تا به قدم آینۀ پنج تن است این

مه خنده زد و مهر دل آرای شبش خواند

خورشید، سماوات کمال و ادبش خواند

لبخند زد و آیۀ وحی از دو لبش خواند

پیغمبر اکرم زشرف زین اَبش خواند

این زین اَب و زین اُم و زین رسول است

مرآت خدا تالی زهرای بتول است

نخلی که بود ریشه زگلزار الستش

کوهی که حوادث نتوان داد شکستش

مبهوت خدا دیدۀ توحید پرستش

زیبد که زند دست خدا بوسه به دستش

با آنکه به اصحاب کسا نور دو عین است

از لحظۀ میلاد نگاهش به حسین (ع) است

این است که زینب زپدر نام گرفته

دل از دم عیسائی اش آرام گرفته

و زمهر رخش مهر فلک وام گرفته

خضر از یم جود و کرمش جام گرفته

دارد شجر نور شرار از یم نورش

صد موسی عمران شده مدهوش به طورش

پیغمبر اسلام بتول دگرش اوست

حیدر،یم سرشار ولایت گهرش اوست

زهرا (س) شجر عصمت و تقوا ثمرش اوست

شهر همه عشاق، حسین (ع) است و درش اوست

این طفل نه، این لنگر کشتی نجات است

بر خون خداوند حیات است حیات است

ای دختر والا گهر مادر قرآن

ای پرورشت داده چو جان کوثر قرآن

هم داور قرآنی و هم یاور قرآن

هم خواهر قرآنی و هم دختر قرآن

دین شرف و عصمت و ایمان به تو نازد

بالله قسم عترت و قرآن به تو نازد

تو زنده کن صلح و قیام حسنینی

با خطبۀ خود روح پیام حسنینی

تو صاحب اجلال و مقام حسنینی

در خانه پس از فاطمه (س) مام حسنینی

امروز نه، فردا نه، که تا صبح قیامت

با همّت تو میوه دهد نخل امامت

روشنگر چشم و دل پیغامبری تو

همسنگر ما در به دفاع پدری تو

مانند حسن از همگان خوب تری تو

دریای اسلام، حسین دگری تو

ای برده نما زشبت از مرغ سحر دل

مانند حسین بن علی جای تو در دل

تو ماه فروزندۀ هفتاد ستاره

خورشید تو در کوفه درخشید دوباره

تو از دل محمل به رخش گرم نظاره

او از سر نی داشته به سوی تو اشاره

دادید به هم جان و ربودید زهم دل

می سوخت زداغ غمتان نیزه و محمل