امروز جمعه ، ۳۱ فروردین ۱۴۰۳
لاله های نرگس، امشب باغ را زینت کنید

 

لاله های نرگس، امشب باغ را زینت کنید

امشب باغ را زینت کنید از باغبان دعوت کنید

با گل دامان نرجس لحظه ای خلوت کنید

تا سحر با آن نگار نازنین صحبت کنید

صورت حقّ جستجو در آن نکو سیرت کنید

با امام عصر یک بار دگر صحبت کنید

اهل مجلس باز وصف ماه مجلس بشنوید

بوی یاس از نرگس دامان نرگس بشنوید

نرجسا! ماه هزاران انجمن آورده ای

آفتاب حسن حیِّ ذوالمنن آورده ای

لاله ی سرخ حسینی بر حسن آورده ای

باز در عالم خلیل بت شکن آورده ای

یوسف کنعان ما را در وطن آورده ای

یا که بر یعقوب بوی پیرهن آورده ای

بر تو و فرزندت ای پاکیزه مادر آفرین

از خدا و احمد و زهرا و حیدر آفرین

این مسیح آفرینش پیش تر از آدم است

این چراغ طور بینش این فروغ عالم است

این کلام الله اعظم این کتاب محکم است

این مسیحای مسیحا این امام مریم است

این صفا، این مروه، این حجر، این حرم، این زمزم است

این امید انبیا از ابوالبشر تا خاتم است

این تمام چارده معصوم در یک صورت است

این نه یک نوزاد این پیر تمام خلقت است

نرجس! امشب خلق را در وجد و شور آورده ای

سِرّ فرمان موسی را زطور آورده ای

مصحف و انجیل و تورات و زبور آورده ای

مصطفی را از حرا یا غار ثُور آورده ای

بر تمام انبیا وجد و سرور آورده ای

جان عالم باد قربانت که مهدی زاده ای

ای سلام از حیِّ سبحانت که مهدی زاده ای

یا محمّد! نقش جاء الحق به بازویش به بین

ذوالفقار حیدری در تیغ ابرویش به بین

یک جهان توحید در چشم خدا جویش به بین

روی خود خدا در مصحف رویش به بین

صوت قرآن بشنو و لعل سخن گویش به بین

خلق خود در خلق و خوی خویش، در خویش به بین

اوست نوزادی که ببر عالم امامت می کند

قائم است و با قیام خود قیامت می کند

آی اسرائیلیان! موسی ست این، موسی ست این

ای مسیحیون! همانا حضرت عیسی ست این

ای مسلمانان عالم! بر همه مولاست این

ای تمام اهل دینا! مصلح دنیا ست این

ای همه ایرانیان! از دوده کسری ست این

ای همه سادات عالم! یوسف زهراست این

ای شب هجران! سپاه صبح می آید زدور

شیعیان آماده نزدیک است ایام ظهور

مهدی آمد تا لوای عدل را برپا کند

مهدی آمد تا جهان را جنّت اعلی کند

مهدی آمد تا گره از خار عالم وا کند

مهدی آمد تا دوباره معجز موسی کند

او زمین را از عدالت سینه سینا کند

او همه فرعونیان غرق در دریا مکند

یوسف گمگشته، بوی پیرهن آید از او

بی تبر، کار خلیل بت شکن آید از او

یا امام منتقم ای یوسف زهرا بیا

ای شب تاریک را صبح جهان آرا بیا

ای یگانه وارث خون های عاشورا بیا

ای صدای انتقام زینب کبری بیا

آفتاب فاطمه از آن سوی صحرا بیا

ای شبان ما به بین حال دل ما را بیا

گرگ آدم خوار دم از حقّ آأم می زند

چنگ بر دل های مظلومان عالم می زند

یوسف زهرا به بین آنان که زهرا را زدند

جای عرض تسلیت امّ ابیها را زدند

تا قیامت پیروان خطّ مولا را زدند

علم و دین و دانش و ایمان و تقوا را زدند

نور و قدر و کوثر و یاسین و طاها را زدند

فاش گویم کلّ مظلومان دنیا را زدند

شیعه می سوزد هماره ، شیعه می گرید مدام

تا زفریاد تو برخیزد خروش انتقام

صبر کن یا فاطمه فریاد پشت در، نزن

طایر جان امیرالمؤمنین پرپر نزن

یا علی از ناله، چاه کوفه را آذر مزن

یا حسین از نوک نی آتش به خشک و تر نزن

زینب کبری دگر بر چوب محمل سر، نزن

چاک بر پیراهن خود پای طشت زر، نزن

می رسد روزی که عترت را شود روشن دو عین

خیزد از مهدی صدای یا لثارات الحسین

ای گریبان چاک صبح جمعه بر دیار تو

ای همه یوسف رخان گمگشته بازار تو

ای گناه ما هماره باعث آزار تو

ای مسیح آسمانی فردی از انصار تو

ای شرار خشم حقّ در تیغ آتش بار تو

ای سرشک چشم زهرا بر گل رخسار تو

قلب شیعه بی قرار توست یا بن العسکری

فاطمه چشم انتظار توست یا بن العسکری

یوسف گمگشته تو، کنعان همه عالم، بیا

ای یگانه منجی ذرّیه آدم بیا

ناخدا! بحر خدا بر این محیط غم بیا

ای گرامی زاده ی بی قنبر خاتم بیا

بی تو گشته آفرینش خیمه ماتم بیا

ای نثار مقدمت خون دل «میثم» بیا

تا تو در ما غایبی بر پاست در هر انجمن

ناله ی یا بن الحسن، یا بن الحسن، یا بن الحسن