ما مصحف صد پاره ی منظومه ی عشقیم
هفتاد و دو سیّاره ی منظومه ی عشقیم
ما یار حسینیم انصار حسینیم
ما خطّ خود از مکتب ایثار گرفتیم
ما در یم خون دامن دل دار گرفتیم
ما آب زشمشیر شرر بار گرفتیم
ما سرخی رخساره ی منظومه ی عشقیم
یاران همه دیدند که ما یار حسینیم
با خون دل خویش خریدار حسینیم
هفتاد و دو یوسف سرِ بازار حسینیم
صد شکر که آواره ی منظومه ی عشقیم
ما بیسر و جانها همگان را سرو جانیم
چون خون به رگ خلق روانیم روانیم
هر چند که خود چاره ی درد همه گانیم
سرگشته و بیچاره ی منظومه ی عشقیم
در مقتل ما ثبت شد این طُرفه روایت
باید که فدا شد به ره عشق و ولایت
ما نور گرفتیم زمصباح هدایت
ما مشعل همواره ی منظومه ی عشقیم
ما وصل به حقّ گشته و از خویش برونیم
در سینه ی پاک همگان سوز درونیم
ما سوره ی عشقیم که درباره ی خونیم
یا آیه که درباره ی منظومه ی عشقیم