امروز شنبه ، ۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
ماهْرویان، از عطش در پیچ و تاب

را

 

آب

ماهْرویان، از عطش در پیچ و تاب 
کام‌ها، خشکیده و دل‌ها کباب 
بر گل رخسارشان، جاری گلاب 
ذکرشان با التهاب و اضطراب 

آب آب و آب آب و آب آب 

تشنگان از گریۀ سقّا، خجل 
آب از سقّا، در آن صحرا خجل 
آب و سقا هر دو از زهرا خجل 
دور سقا ذکر آل بوتراب 

آب آب و آب آب و آب آب 

اشک‌ها خشکیده دیگر از عطش 
می‌مکد انگشت اصغر از عطش 
می‌زند در خیمه پرپر، از عطش 
گوئیا آهسته گوید با رباب 

آب آب و آب آب و آب آب 

چهره‌ها، بی‌رنگ، چون مهتاب بود 
عکس اصغر، روی موج آب بود 
بلکه سقّا هم دگر بی‌تاب بود 
مشک با او داشت دائم این خطاب

آب آب و آب آب و آب آب