امروز شنبه ، ۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
من و جدا شدن از کوی تو خدا نکند

 

 

من و جدا شدن از کوی تو خدا نکند

خدا هر آنچه کند از توام جدا نکند

صفای دل توئی و دل زهر چه داشت صفا

صفا ندارد اگر با غمت صفا نکند

جواب ناله دلهای خسته بر لب تو است

که را صدا کند آن کو تو را صدا نکند

هزار مرتبه حیف از نماز مرده بر او

که زنده ماند و جان در رهت فدا نکند

رضا مباد خدا از کسی که در همه عمر

تو را به قطره اشکی زخود رضا نکند

رهایی همه عالم بود به دست کسی

که هر چه بر سرش آید تو را رها نکند

کشیدم از دو جهان آستین که دولت عشق

مرا به جز در این آستان گدا نکند

کسی که خاتم خود را دهد به دشمن خود

چگونه از کرم خود نگه به ما نکند

گذشت عمر و اجل پر زند به دور سرم

بمیرم و نروم کربلا خدا نکند

تو درد داده ای و تو طبیب درد منی

به جز تو درد مرا هیچکس دوا نکند

هزار مرتبه «میثم» اگر رود سردار

به جز علی و به جز آل را ثنا نکند