امروز جمعه ، ۱۰ فروردین ۱۴۰۳
مرا که دانه اشک است، دانه لازم نیست

 

 

مرا که دانه اشک است، دانه لازم نیست

به ناله انس گرفتم، ترانه لازم نیست


ز اشک دیده به خاک خرابه بنوشتم

به طفل خانه بدوش آشیانه لازم نیست


نشان آبله و سنگ و کعب نی کافیست

دگر به لالة رویم نشانه لازم نیست


به سنگ قبر من بی‌گناه بنویسید

اسیر سلسله را تازیانه لازم نیست


عدو بهانه گرفت و زد به او گفتم:

بزن مرا که یتیمم، بهانه لازم نیست


مرا ز ملک جهان گوشه خرابه بس است

به بلبلی که اسیر است لانه لازم نیست


محبتت خجلم کرده، عمه دست بدار

برای زلف بخون شسته، شنه لازم نیست


به کودکی که چراغ شبش سر پدر است
دگر چراغ به بزم شبانه لازم نیست


وجود سوزد از این شعله تا ابد «میثم»
سرودن غم آن نازدانه لازم نیست