امروز جمعه ، ۳۱ فروردین ۱۴۰۳
میوة قلب نبی تا گشت بار نیزه‌ها

 

 

میوة قلب نبی تا گشت بار نیزه‌ها
سنگ‌ها از چار جانب شد نثار نیزه‌ها


کس شنیده وحی گردد نازل از بالای نی؟
یا رود بر آسمان نور از قطار نیزه‌ها


چوب محمل، زخم پیشانی گواهی می‌دهد
بهترین تفسیر قرآن را کنار نیزه‌ها


آن یکی تبریک گفت و آن یکی دشنام داد
هر کجا افتاد در کوفه گذار نیزه‌ها


با تماشای سر خونین عبّاس و حسین
ماه را خورشید را دیدم سوار نیزه‌ها


همسفر با نیزه‌داران شد چهل منزل سرش
آنکه قلبش پاره گردید از فشار نیزه‌ها


سر زنی، کودک ز مخمل، محو و مات یکدیگر

سوخت بهر دو قلب داغدار نیزه‌ها


بر تماشـای جمال آفتاب فاطمه
دیدة خورشید بود آئینه‌دار نیزه‌ها


جز بباغ لاله‌های غرقه خون فاطمه
کس ندیده گل بخوابد در جوار نیزه‌ها


اشک آب و دشت سرخ و نی چون نخل و سر چو گل

شورزار کوفه گشته لاله‌زار نیزه‌ها


از چه روی خویش را در خاک و خون پوشیده‌ای؟

یا حسین ای لالة سرخ بهار نیزه‌ها


از چه سر در اختیار نیزه دارانت فتاد؟
ای بدست اقتدارت اختیار نیزه‌ها


آل عصمت بود «میثم» چون اسیران فرنگ

بــین دشـمن در یــمین و در یـثار نـیزه‌ها

میوة قلب نبی تا گشت بار نیزه