امروز جمعه ، ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
رنج تو را به گنج فراوان نمی دهم

 

 

رنج تو را به گنج فراوان نمی دهم 
درد تو را به دارو و درمان نمی دهم 
زخم تو را به مرهم و خاک تو را به مُشک 
خار ره تو را به گلستان نمی دهم 
سنگ غم تو شیشة قلب مرا شکست 
این سنگ را به گوهر غلطان نمی دهم 
عمری به بزم روضه ات، الفت گرفته ام 
این روضه را به روضة رضوان نمی دهم 
من با محبّت تو، در این عالم آمدم 
والله بی محبّت تو، جان نمی دهم 
مهر تو را به مهر و مه و آسمان دهم؟ 
هرگز! خداگواست، به قرآن نمی دهم 
یک قطره اشک در غم تو، هستی من است 
این قطره را به بحر خروشان نمی دهم 
از کودکی به بزم عزایت گریستم 
این گریه را به صد گل خندان نمی دهم 
من گوشه گیر مجلس انس تو بوده ام 
این گوشه را به عالم امکان نمی دهم 
من چشم خود به اشک عزای تو شسته ام 
این چشم را به چشمة حیوان نمی دهم 
من خاک آستان حبیب تو، "میثمم" 
این رتبه را به افسر شاهان نمی دهم