امروز پنج شنبه ، ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
شور تو با گذشت زمان کم نمی‌شود

 

شور تو با گذشت زمان کم نمی‌شود 
داغـت جـدا ز سینه عـالم نمی‌شود 
با اشک چشمِ گریـه‌کنانت نوشته‌اند 
جـز اشک مـا حریف جهنم نمی‌شود 
گیرم کـه مـاه‌ها همه گردند ماه خون 
جبـران خـون تـو بـه محرّم نمی‌شود 
تا حشر، چشم ما همه دریای اشک توست 
این بحرِ رحمتی است کز آن کم نمی‌شود 
می‌خـواست از بـهشت بیایـد بـه کربلا 
گنـدم، وگرنــه رهـزن آدم نمــی‌شود 
سنگینی غمـت کـمر چـرخ را شکست 
تو کیستی که ابـروی تـو خم نمی‌شود 
تـا اشـک و آه و نـاله نباشد، برای ما 
هرگـز بسـاط عشـق فـراهم نمی‌شود 
گـر صـد هـزار بار سرش را جدا کنند 
شیعه دلش جـدا ز تـو یک دم نمی‌شود 
سرسبزی ریاض عبادات جن و انس 
بی‌اشک چشم شیعه مسلم نمی‌شود 
تـا گَـرد کربـلا ننشیند به صورتش 
هرگز بهشت، قسمت «میثم» نمی‌شود