طبیب و درد و درمانم حسین است
تمام دین و ایمانم حسین است
از آن دائم به قرآن اُنس دارم
که جسم و جان قرآنم حسین است
بهشتم کربلا، کوثر فراتم
صراط و حشر و میزانم حسین است
یقین دارم که در تاریکی قبر
چراغِ چشم گریانم حسین است
گل من اشگ و بلبل روضه خوان است
بهار و باغ و بستانم حسین است
گنه کارم گنه کارم گنه کار
امید و عفو و غفرانم حسین است
گر از آغاز و پایانم بپرسید
همه آغاز و پایانم حسین است
شفای قلب مجروحم بود اشک
دوای دردِ هجرانم حسین است
که گفته من نمی بینم خدا را
جمال حیّ سبحانم حسین است
اگر شاهم، گدای کوی اویم
و گر مورم سلیمانم حسین است
کی ام من «میثم» آلوده دامان
همه تطهیر دامانم حسین است