امروز پنج شنبه ، ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
طلایـه‌داری و سـرلشکـری و سقـایی

 

 

حضرت عباس

 

طلایـه‌داری و سـرلشکـری و سقـایی

 

تو راست ای همه سر تا به پـات آقایی

 

گذشتی از سـر و دادی طـلاق، دنیا را

 

اگرچـه داشت ز سـر تا قدم خود‌آرایی

 

چهارده صده رفت و هنوز هم شب و روز

 

به یاد تشنگی‌ات چشم مـاست دریایی

 

شجاعت و ادب و عشق و غیرت و ایثار

 

تمـام در تـو تجلــی کنـد بـه تنهایی

 

فقط دو دست تو را روی دست می‌گیرد

 

کنـد چـو فاطمه در حشر، راه‌پیمایی

 

امـام عصـر کــه بـا لشکـر خـدا آیـد

 

حضـور اوست علمداری‌ات تماشـایی

 

سـلام بـاد بــه ام‌البنیـن کـه عبــاسش

 

ز خـوردسالـی خـود بـوده است زهرایی

 

قمر به روی تو خندید و گفت رفته به کار

 

در آفتـــاب جمــالت تمـــام زیبـــایی

 

مگـو کـه آب نــداری بیـا به خیمه ببین

 

کـه چشم اهـل حــرم مـی‌کنند سقـایی

 

به فیض بردن نام تو ای مسیح حسین

 

عجب نه، گر دم «میثم» شـود مسیحایی