امروز سه شنبه ، ۴ اردیبهشت ۱۴۰۳
یابن امّ البنین سلام سلام

 

 

یابن امّ البنین سلام سلام

نجل حبل المتین سلام سلام

ساقی تشنۀ حسین سلام

باب حاجات عالمین سلام

السّلام ای مه بنی هاشم

ای چراغ ره بنی هاشم

آمدم آمدم قبولم کن

خاک ذریّۀ بتولم کن

از دو چشمم گلاب آوردم

بر تو لب تشنه آب آوردم

گل امّ البنین گلابم کن

جزو زوّار خود حسابم کن

گر چه با دست خالی آمده ام

بنگر با چه حالی آمده ام

قد خم گشته از گنه دارم

نامه ای از گنه سیه دارم

در حریم تو خویش را جستم

روی خود را به خون دل شستم

این من و این دو چشم پر خونم

به تو مدیون و از تو ممنونم

که ز لطف و عنایت و کرمت

گشتم امروز زانر حرمت

گنهم را تو شستشو دادی

به من از اشگ آبرو دادی

تو گل پرپر دو فاطمه ای

تو حسینی دگر به علقمه ای

تو به کُلّ وجود آقایی

تو بدست بریده سقّایی

دست و چشم و سرت فدا گردید

هر سه تقدیم بر خدا گردید

گر چه بار گناه آوردم

به حریمت پناه آوردم

خار بودم دگر گل یاسم

ز آنکه زوّار قبر عبّاسم

به دو دست بریده ات عبّاس

به دل داغدیده ات عبّاس

به مقام و جلالتت سوگند

به سرشک خجالتت سوگند

به لب از عطش فسردۀ تو

به دل و چشم تیر خوردۀ تو

به وفا داری و به آقاییت

به علمداری و به سقّاییت

به امامی که دست تو بوسید

به قدی کز مصیبت تو خمید

به دو چشمان بسته ات سوگند

به جبین شکسته ات سوگند

هم به دنیا بسوز، هستم را

هم به عقبی بگیر، دستم را

ای به قربان مکتب صبرت

آب هم گشته زائر قبرت

تا قیامت به یاد تربت تو

آب گرید به یاد غربت تو

ناله از موج بحر برخیزد

آب هم بر تو اشک می ریزد

تا به دریا عطش رسالت تو است

آب هم آب از خجالت تو است