امروز دوشنبه ، ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
مدینه باز برگشتم به شهر با صفای تو

 

مدینه باز برگشتم به شهر با صفای تو

دوباره شد نصیبم از کرم حال و هوای تو

مدینه ای گرامی شهر پیغمبر قبولم کن

اگر چه دور بودم از تو بودم آشنای تو

مدینه سال ها مرغ دلم دور تو گردیده

تو می دانی که هر شب سوختم عمری به پای تو

اگر چه دور بودم از تو ای شهر رسول الله

دلم پیوسته بوده زائر صحن و سرای تو

مدینه آمدم گویی هنوز آید به گوش من

صدای ناله های فاطمه از کوچه های تو

مدینه میهمانم قبر زهرا را نشانم ده

مزار مادر سادات را جویم کجای تو

مدینه از شبی که فاطمه شد دفن در خاکت

بود دلگیرتر از خانه ی مولا فضای تو

مدینه تربت پنهان محسن را نشانم ده

کجا افتاده اوّل کشته ی شیر خدای تو

مدینه گوئیا می بینم اینجا تیر باران شد

به روی شانه ی عبّاس جسم مجتبای تو

مدینه قبر فرزندان زهرا را تماشا کن

خراب افتاده قبر چار نجل مصطفای تو

مدینه اشگ «میثم» را رسان بر تربت زهرا

که گرید روز و شب بر غربت خیرالنّسای تو