امروز دوشنبه ، ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳
اهل جحیم، شعله بـه باغ جنان زدند

 


همای بهشت

 

 

اهل جحیم، شعله بـه باغ جنان زدند

 

با این شرر شراره به هفت آسمان زدند

 

با ضـرب تازیانـه و ضـرب غلاف تیغ

 

بر جسم پاک فاطمه تا پای جان زدند

 

با کینـۀ غدیــر بــه نامـوس کبریـا،

 

تا داشتند اهـل سقیفـه تـوان، زدند

 

بر صورتی کـه مصحف پروردگار بود

 

سیلی به پیش چشم امام زمان زدند

 

این غم کجا بـرم که سر منبر رسول

 

بنشسته و به فاطمه زخم زبان زدند؟

 

این غم کجا برم که همای بهشت را

 

از بیـن خانـه، بـردن مـولا بهانه بود

 

وارد نگشته، فاطمـه را بی‌امـان زدند

 

اذن دخــول اگــر نگــرفتند در ورود

 

دیگـر چــرا لگـد بـه در آستـان زدند؟

 

آن ضربه‌ای که خورد به بازوی فاطمه

 

تـا روز حشـر بـر جگـر شیعیـان زدند

 

«میثم!» همان لگد که به پهلوی او رسید

 

بر پهلـوی رسـول خدا بی‌گمـان زدند