امروز شنبه ، ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۳
عرشیان بر سر کویت همه خاک قدم اند

 

عرشیان بر سر کویت همه خاک قدم اند

بی وجود تو همه عالم و آأم عدم اند

دل چه قابل، که به دام تو گرفتار شود

جان خوبان دو عالم به کمند تو کم اند

تو کریم دو جهان و دو جهانند گدا

این دو از روز ازل لازم و ملزوم هم اند

سرو قدّان که چو خورشید بود عارضشان

چون هلال مه نو پیش غلام تو خم اند

خاکبوسان سر کوی تو جنّ و ملک اند

ریزه خواران تو خیل عرب اند و عجم اند

به مزار تو فرستند سلام و صلوات

حاجیانی که همه گرم طواف حرم اند

تا صف حشر به دامان تو باشند دراز

دست هایی که نوازش گر و صاحب کرم اند

جنّ و انس ملک و آدمی و حور و پری

تا بگریند به مظلومی تو هم قسم اند

اشگ ریزان تو از خون جگر سرخ ترند

زائران حرمت چون حرمت محترم اند

کشته گان تو به هر عصر مسیحا نفس اند

چه شود یکدم اگر در دم «میثم» بدم اند