امروز دوشنبه ، ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳
به آن خدای که بخشد به انس و جان، جان را

 

 

 


به آن خدای که بخشد به انس و جان، جان را 
به آن نبی که فروغش گرفت امکان را 


اگر سعادت دنیا و آخرت خواهید 
ز اهل بیت بگیرید حکم قرآن را 


که اهلبیت، خدا را مظاهر حلمند 
که اهلبیت همان راسخون فی العلمند


قسم به جان محمد که سیّد دو سراست 
قسم به سوره کوثر که سوره زهراست 


که شیعه راست دو میلاد از کرامت حق 
یکی به قلب غدیر و یکی به غار حراست 


غدیر و غار حرا رمز وحدت شیعه است 
خدا گواست که این دو، دو بعثت شیعه است 
 

غدیر چشمه جوشان فیض لم یزلی ست 
غدیر مثل حرا یک حقیقت ازلی ست 


غدیر مکتب اسلام ناب اهل ولاست 
غدیر کعبه میلاد پیروان علی است 


نبوّت نبوی در غدیر کامل شد 
تمام نعمت حق در غدیر نازل شد

 
به آن خدا که جهان وجود را آراست 
به جان امّ ابیها که حضرت زهراست 


تمام هستی شیعه که متصل به همند 
غدیر و غار حرا و حسین و عاشوراست 


به این چهار و به ارواح چارده معصوم
که خط ما ز حرا و غدیر شد معلوم 


خدا و احمد و قرآن و عترتند گواه 
که بی ولای علی هر عبادتی است تباه 


به قلب شیعه نوشتند از ازل میثم 
محمد است رسول و علی ولی‌الله 


به حق که نعمت حق شد تمام بر شیعه 
علی است اول و آخر امام بر شیعه 

 

نبی به تارک ما تاج افتخار گذاشت
برای امت خود فخر و اقتدار گذاشت


نخواست اجر رسالت ولی دو گوهر پاک
میان ما دو امانت به یادگار گذاشت 


دو گوهری که عزیزند چون نبوت او
یکی کتاب خدا و یکی است عترت او

از این دو، مقصد و مقصود او هدایت بود 
همه هدایت او نیز در ولایت بود 


مودتی که زما خواست بر ذوی القربی
از او به ما کرم و عزت و عنایت بود


خطاب کرد که این دو، اعتبارِ همند
هماره تا ابد الدهر در کنار همند

به حق که این دو همانند نور و خورشیدند
که از نخست به قلب بشر درخشیدند


چهارده سده بگذشته هم چنان شب و روز
زهم جدانشدند و فروغ بخشیدند


چنان که نورو چراغند لازم و ملزوم
یکی است مکتب قرآن و چارده معصوم

چنان که شخص محمد جدا زقرآن نیست
بودن عترت، قرآن چراغ ایمان نیست


کسی که مکتب عترت گزید بی قرآن
جدا زعترت و قرآن بُوَد، مسلمان نیست


رسول گفت که اینان چو این دو انگشتند
که متصل به هم و متکی به یک مشتند

سوای قرآن مومن فنا بُوَد دینش
بدون عترت هرکس خطاست آیینش


کسی که گفت کتاب خداست ما را بس
کند هماره خدا و کتاب نفرینش


به آیه آیه ی قرآن قسم، بُوَد معلوم 
که دین شیعه کتاب است و چارده معصوم


چهارده مه تابنده، چارده اختر
چهارده صدف نور، چارده گوهر


چهارده یم توفنده، چارده کشتی
چهارده ره روشن، چارده رهبر


چهارده ولی و چارده مسیحا دم
که هم موید هم بوده، هم مؤید هم

هزار حیف که امت ره وفا بستند
پس از رسول خدا عهد خویش بشکستند


هنوز جسم حبیب خدا نرفته به خاک
به دشمنان خدا دسته دسته پیوستند


به بیت فاطمه ی او هجوم آوردند
به جای گل همه هیزم برای او بردند

مدینه دستخوش فتنه ای عجیب شده
بهشت وحی محیط غم حبیب شده 


کجا روم؟ به که گویم؟ چگونه شرح دهم؟ 
علی که نفسِ محمد بُوَد غریب شده 


سقیفه گشته به پا و غدیر رفته زِ یاد
چه خوب اجر نبی داده شد، زهی بیداد!

الا زخون جگر پر هماره ساغرتان
چه زود قول نبی محو شد ز خاطرتان


مگر نگفت نبی، فاطمه است بضعه ی من؟ 
مگر نگفت پس از من علی است رهبرتان؟


مگر نگفت که اکمال دین ولای علی است؟
مگر نگفت که این آیه در ثنای علی است؟

چه روی داد که بستید دست مولا را
رها ز بند نمودید دیو دنیا را


چرا رسول خدا را به قبر آزردید
چرا به بیت ولایت زدید زهرا را


طریق دوستی و شیوه ی وفا این بود؟ 
جواب آن همه احسان مصطفی این بود؟

عدو به آتش اگر جنت الولا را سوخت
شراره اش حرم الله کربلا را سوخت


نسوخت دامن دخت حسین را تنها
پَرِ ملائکه و لب انبیا را سوخت


بُوَد به قلب زمان ها فرود آن آتش
بلند تا صفِ حشر است دود آن آتش

قسم به فاطمه و باب و شوی و دو پسرش
که هرچه آمده اسلام تا کنون به سرش


خلاف خلق همان اختلاف اول بود
که شد جدا ره امت زخط راهبرش


هماره میثم طیِ رهِ کُمیت کند
به نظم تازه حمایت ز اهل بیت کند