امام با یاران در شب عاشورا
به اشک و سوز و مناجات، سرکنید امشب
به شوق مرگ، شب خود سحر کنید امشب
به پیش نیزه و شمشیر و تیر و سنگ، همه
به خنده سینۀ خود را سپر کنید امشب
نماز وتر بخوانید و سجدۀ آخر
دعا به زینب خونینجگر کنید امشب
کمالتان پر و بال عروجتان گشته
به قلۀ ابدیت سفر کنید امشب
شما به مکتب توحید، زندگی دادید
مباد آنکه ز مردن حذر کنید امشب
دل شب است بیایید دخت زهرا را
ز ایستادگی خود خبر کنید امشب
کنون که آب روان را به رویتان بستند
ز اشک شوق، لب خویش ترکنید امشب
اگر که عاشق دیدار جد من هستید
به صورت علیاکبر نظر کنید امشب
جوان من بدنش قطعهقطعه خواهد شد
رواست گریه به حال پدر کنید امشب
شرار آتش شعرش همه ز سوز شماست
دعا به «میثم» ما بیشتر کنید امشب
یاران امام با امام، شب عاشورا
ما همه بندۀ آزاد تو هستیم حسین
هرچه جز عهد تو دیدیم، شکستیم حسین
ما همان یار قدیمیم که از صبح الست
همه در عالم زر با تو نشستیم حسین
آن زمانی که نه دل بود و نه ما خلق شدیم
قید جان را زده و دل به تو بستیم حسین
ما می وصل تو با دست خدا نوشیدیم
تا دم مرگ همه بادهپرستیم حسین
مستی بادۀ جنت چه کند با دل ما
ما که از آب دم تیغ تو مستیم حسین
دست عباس علمدارت اگر قطع شود
ما برای تو سراپا همه دستیم حسین
گو دو صدبار سر از پیکر ما بردارند
ما همینیم، همینیم که هستیم، حسین
پیش زهرا و علی روز جزا شاهد باش
رشتۀ عهد تو هرگز نگسستیم حسین
تو همان روی خدایی که ز ما دل بردی
ما همان بندۀ پیمان الستیم حسین
تا که با قامت جان پیش تو تعظیم کنیم
عاشق ترک تن و ترک سر استیم حسین
وصف ما تا ابدیت سخن «میثم» توست
که ز هر دام، به توفیق تو رستیم حسین