امروز دوشنبه ، ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳
چو دید نقش زمین همسر جوانش را

 

 

آشیان سوخته

چو دید نقش زمین همسر جوانش را
ز دست داد همه طاقت و توانش را 
به پیش دیدۀ او چون زدند زهرا را
هزار مرتبه دشمن گرفت جانش را 
هزار حیف که یارش نداشت یارایی 
ز دیده پاک کند اشک دیدگانش را 
نه با علی نه حسن نه حسین نه زینب
نگفت درد و غم و غصه نهانش را 
به حیرتم که اگر در مدینه رو آرم
کجا نشان بدهم قبر بی‌نشانش را
چگونه پیر نگردد علی به فصل شباب
کزاو گرفت عدو همسر جوانش را 
که دیده بین قفس طایر شکسته‌پری
که ظالمانه بسوزند آشیانش را؟ 
به جز به باغ امید علی و زهرایش

که دیده غنچه نشکفتۀ خزانش را 
حسین مادر مظلومه را دهد از دست
اگر بلال به پایان برد اذانش را 
چه قرن‌ها که ستم بر علی شده میثم 
که ریختند بسی خون شیعیانش را

 

صدف نبوت 4 – غلامرضا سازگار