امروز شنبه ، ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۳
در حرم شُستم زاشگ دیده ام دیوار را

 

در حرم شُستم زاشگ دیده ام دیوار را

گم شدم در سیل اشگم تا بجویم یار را

گشته ام دور حرم تا یار را پیدا کنم

حجّ نکردم گر نه بینم آن گُل رخسار را

من گل گم گشته ای دارم به صحرای حجاز

می کشم بر دیدنش ناز جفای خار را

یوسفا یعقوب ها مُردند از درد فراق

ماه کنعان چند می پویی ره بازار را

چند نامِ قاتل زهرا به دیوار حرم

پاک کن زین ننگ ای دست خدا دیوار را

دور تا دور حرم چون نام او را بنگرم

یاد آرم ماجرای سینه و مسمار را

سیّدی نزدیک شو بر آستان بیت وحی

دور کن از دُور مادر شعله های نار را

فاطمه گیسو پریشان کرده و گوید بیا

باز کن مادر تو دست حیدر کرّار را

وارث حیدر بیا با ذوالفقار حیدری

دور کن از خانه ی جدّت علی اشرار را

«میثم» آن ظالم نه تنها کُشت زهرا را که کُشت

هم علی هم فاطمه هم احمد مختار را