امروز جمعه ، ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
ای چشم عرشیان به زمین جای پای تو

 

 

تمام پیمبر

 

 

ای چشم عرشیان به زمین جای پای تو

 

آغــوش کبریــا حــرم بـاصفـای تو

 

وی روح سیـدالشهــدا در قفــای تو

 

تـا روز حشر، نسل جـوان آشنـای تو

 

شخصیت و شـرافت تو توشۀ حسین

 

قبرت دو رکن کعبۀ شش‌گوشۀ حسین

 

****

 

تـو سیـد شبـاب بهشـت شهـادتی

 

سرتـا قدم بزرگی و مجد و سیادتی

 

باب‌الحسین فاطمه پیش از ولادتی

 

عبد خـدا نـه بلکـه تمـام عبـادتی

 

جان حسین، جان جهانت فدا علی!

 

قرآن روی سینـۀ خـون خـدا علی!

 

فرق دوتـای تـوست کتاب شهادتت

 

احسان، سجیه و کرم و جود، عادتت

 

ظهـر شهـادت آمـده صبح ولادتت

 

یــادآور عبــادت بـابــا عبــادتت

 

جا دارد ار به رزم تو در حمله‌های تو

 

جبریـل، ذوالفقـار بیـارد بــرای تـو

 

****

 

بایـد تـو تیغ گیری و رزم‌آوری کنی

 

بـا ذوالفقـار، معجــزۀ حیـدری کنی

 

قرآن به دست گیری و پیغمبری کنی

 

حتی ز چشم دشمن خود دلبری کنی

 

خود را به رزم، حیدر دیگر کنی علی!

 

تکرار بدر و خندق و خیبر کنی علی!

 

****

 

وجه جمال حق و تمام پیمبری

 

شیر حسینی و اسد حی داوری

 

یا دشت کربلا اُحـد است و تو حیدری

 

نـه! نـه! تو یـک امـام حسین مکرری

 

روزی که من در عالم زر جان شدم علی!

 

بـا دیـدن رخ تـو مسلمـان شدم علی!

 

****

 

روزی کـه مـن هنـوز بـه عالم نبوده‌ام

 

تـو بـودی و قصیـده بـرایت سـروده‌ام

 

بـا مـدح تـو دل از همـه عالم ربوده‌ام

 

از لحظه‌ای که چشم بـه دنیا گشوده‌ام

 

دیدم پـدر گرفتـه بـه بـر از محبتت

 

دیدم نهاده صورت خود را به صورتت

 

****

 

دیدم قرار و صبر خود از دست داده‌ای

 

دیدم چگونه روی بـه میـدان نهاده‌ای

 

دیدم که سینه بهـر شهادت گشاده‌ای

 

دیدم که قطعه‌قطعه به میدان فتاده‌ای

 

دیدم که خون پاک تو می‌ریخت روی خاک

 

دیدم هـزار قاتل و یک جسم چاک‌چاک

 

پیشانی‌ات شکسته و فرقت دریده بود

 

پیش از پدرکنار تـو زینب رسیده بود

 

از خیمگه به جـانب مقتل دویده بود

 

دیـدم چگونـه قـامت بابا خمیده بود

 

می‌گفـت در کنـار تـو بابا علی! علی!

 

بعد از تو خاک بر سر دنیا علی! علی!