امروز شنبه ، ۸ اردیبهشت ۱۴۰۳
عشق و ایثار و ادب ریزد برون از استینم

عشق و ایثار و ادب ریـزد بـرون از آستینم

نورِ مـاه آل هاشـم، جلـوه کـرده از جبینم

آفتــــاب خانــــۀ مـــولا امیــرالمـــؤمنینم

بعـدِ زهــرا، بـا ولـی‌اللهِ اعظـم هم‌نشینم

عاشق زینب، کنیـزِ سبطِ خیرالمرسلینم

کیستم من؟- همسرِ شیرخدا، ام‌البنینم

 

آسمان دامنم دارد سـه ماه و یک ستاره

کــرده‌ام بـا یـاد زهــرا بـر رخ زینب، نظاره

پیکر هـر چـار شـد در یـاری دین، پاره‌پاره

خاصه عباسم که بر تن بود زخمش بی‌شماره

راستـی گشتنـد قربــان امــام راستینـم

کیستم من؟- همسرِ شیرخدا، ام‌البنینم

 

یوسف زهرا که جان صـد چو من بادا فدایش

کاش خونم بــود جــاری در زمیــنِ کربلایش

چـار «ثـارالله» پـروردم بـــه دامــن از بـرایش

صدپسر گر داشتم،تقدیم می‌کردم به پایش

دوست دارم داغشان راهمچو عباسم ببینم

کیستم مــن؟- همســرِ شیرخدا، ام‌البنینم

 

من کنیــز زینب و کلثــوم و زهـــرای بتولم

مـن مریـد و عاشــق ذریــۀ پـاکِ رسولــم

فخرم این باشدکه کرده حضرت زهرا قبولم

داده در این آستان، لطف خـدا، اذنِ دخولم

چـار دسته‌ گل عطا شـد از امامِ راستینم

کیستم من؟- همسرِ شیرخدا، ام‌البنینم

 

در حیـات خویشتن بـر چــار «ثـارالله» مامم

در ممات خود- چه زین بهتر- کنار چار امامم

دختِ زهرا،مادرم خوانده،زهی قدر و مقامم

در کنــار شیـر حق، «ام‌البنین» گردید نامم

می‌درخشـد اختـر اقبال و عزت، از جبینم

کیستم من؟- همسرِ شیرخدا، ام‌البنینم

 

سوختم از داغ عباسـم چـو شمـعِ انجمن‌ها

پـارۀ آتش شــده در سینــۀ تنگـم، سخن‌ها

کاش واجب بود چون مردان،جهاد از بهرِ زن‌ها

تا چـو عباسـم فـدایی می‌شـدم تنهای تنها

تا نباشم زنده و در سوگ مولایـم نشینم

کیستم مـن؟- همسـرِ شیرخدا، ام‌البنینم

 

گر چـه در دل مانـده داغ چـار نجلِ باوفایم

تا صف محشـر، عـزادار شـه کـرب و بلایم

بعد زهرا، بر حسین بن علی صاحب‌عزایم

همچـو نی، نـالان به یادِ آن شهید نینوایم

در فــراق او نـفس گردیـــده آهِ آتشینــم

کیستم من؟- همسرِ شیرخدا، ام‌البنینم

 

کاش صدها بار می‌شد زنده عباسم،دوباره

پیکـرش می‌گشت در راه حسینم، پاره‌ پاره

بر تنِ صد چاک او هر لحظه می‌کردم نظاره

ذکــر لالایـی مــن ایـن بــود دور گاهــواره:

«ای فدایـیِ حسیـنِ فاطمه، ای نازنینم

کیستم من؟- همسرِ شیرخدا، ام‌البنینم

 

چند می‌گویید با من:دست عباست جدا شد

زین چـه بهتر کو به پای یوسف زهرا فدا شد

فخـرم این بـاشد که او قربانیِ خون خدا شد

وقف«مصباح‌الهدی»گردید و«مصباح‌الهدی»شد

گریـه «میثم» نثــار چـار نجــلِ بی‌قرینـم

کیستم من؟- همسرِ شیرخدا، ام‌البنینم