امروز شنبه ، ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۳
ای از شرار ناله ام آگاه، سیّدی

 

 

 

ای از شرار ناله ام آگاه، سیّدی! 
بی تو نفس به سینه شده آه، سیّدی! 
بازآ که خسروان همه اقرار می کنند 
تنها تویی به مُلک خدا شاه، سیّدی! 
تا فتح خیبر دگری چون علی کنی 
اینک تویی، تویی اسدالله، سیّدی! 
با طول غیبت تو چه می شد اگر نبود 
عمرم در انتظار تو کوتاه، سیّدی! 
شاید چو جدّ خویش علی نیمه های شب 
سر برده ای فرو به دل چاه، سیّدی! 
شاید کنار تربت زهرا نشسته ای 
با اشک چشم و سوز سحرگاه، سیّدی! 
تا چند آفتاب رخت پشت کوهسار؟ 
تا کی در ابر تیره نهان ماه؟ سیّدی! 
تا کی سر حسین به بالای نیزه ها 
تا چند چشم فاطمه در راه، سیّدی! 
تا چند عمّه های تو در کربلا اسیر 
با آن جلالت و شرف و جاه؟ سیّدی! 
با آتش فراق تو "میثم" گرفته خو 
از سوز سینه اش تویی آگاه، سیّدی!