امروز دوشنبه ، ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳
ای عزیز حجت دادار یا سلطان علی

 

 

ای عزیز حجت دادار یا سلطان علی

وی چراغ دیده احرار یا سلطان علی

وی سلیل احمد مختار یا سلطان علی

وی بدین حق معین و یار یا سلطان علی

عالم از فیضت شده گلزار یا سلطان علی

ای وجودت مظهر حسن خدا جل جلال

وی رسول الله ثانی در کمال و در جمال

مرتضی رو فاطمی خومجتبی خلق و خصال

نیست تنها از قدومت رشک جنت اردحال

عالم از فیضت شده گلزار یا سلطان علی

تو زخون درس ولایت را به آموختی

شمع سان در راه نشر دین قرآن سوختی

مشعل توحید در ملک وجود افروختی

چون حسین بن علی جدت بما آموختی

خط عشق از مکتب ایثار یا سلطان علی

شیعه را در صحن تو حال و هوای دیگر است

بارگاه و تربتت، بیت الولای دیگر است

آستان حضرتت دارالشفای دیگر است

اردحال از فیض خونت کربلای دیگر است

دارم اینجا چشم گوهر بار یا سلطان علی

ای شهادت نامه ات تاریخ آثار حسین

در حریمت میکند دل یاد ایثار حسین

خط و مشیت بوده خط و مشی و رفتار حسین

زائر قبر تو را گفتند زوار حسین

ای همه دلها تو را زوار یا سلطان حسین

حضرت باقر تو را چون جان شیرین پرورید

روز اوّل از برای یاری دین پرورید

بر دفاع مکتب طاها و یاسین پرورید

حضرتت را باقر علم نبین پرورید

تا دهی سر در ره دادار یا سلطان علی

بارگاهت چون بهشت جاودانی با صفاست

خاک کویت دردمندان دو عالم را دواست

آستانت تا قیامت خلق را دار الشفاست

خوش به حال آنکه در این آستان حاجت رواست

بر تو دارم حاجت بسیار یا سلطان علی

آه ووایلا که از سفّاکی قوم لعین

چون حسین ابن علی شد قامتت نقش زمین

زخم ها آنمد به جسمت از یسار و از یمین

از تن پاکت جدا گردید رأس نازنین

شد جفای کربلا تکرار یا سلطان علی

خصم دین در این بیابان با تو از کین جنگ کرد

عرصه را بهر تو و یاران پاکت تنگ کرد

پیکرت را غرقه خون با تیغ و تیر و سنگ کرد

مرکبت با خون پاکت یال و کاکل رنگ کرد

ریخت اشک از دیده خون بار یا سلطان علی

کاش در این دشت خونین یک برادر داشتی

چون حسین ابن علی غم دیده خواهر داشتی

قاسم و عباس و اکبر  عون جعفر داشتی

چون سکینه در کنار خویش دختر داشتی

تا بگرید از غمت بسیار یا سلطان علی