امروز چهارشنبه ، ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۳
گفتم ز درس بندگی حرفی به من تعلیم کن

 

 

گفتم ز درس بندگی حرفی به من تعلیم کن

گفتا ز عالم بگذر و خود را به ما تسلیم کن

گفتم که تن، گفتا بنه گفتم که جان، گفتا بده

گفتم که با دل چون کنم گفتا به ما تقدیم کن

گفتم به سر دارم هوا تا در هوایت جان دهم

گفتا هوای نفس را بر خویشتن تحریم کن

گفتم ز چنگ نفس دون دل را کنم آزاد چون

گفتا نفس گر می کشی با ذکر ما تعظیم کن

گفتم غمی ده تا از آن بخشی سروری بر دلم

گفتا سرور خویش را با اهل غم تقسیم کن

گفتم بترسم از چه کس از پادشه یا از عسس

گفتا از آن کو جز خدا یاری ندارد بیم کن

گفتم به شکر دانشم باشد چه ذکری خوب تر

گفت آنچه را فهمیده ای بر دیگران تفهیم کن

گفتم همه توحید را با من به یک مصرع بگو

گفتا که درس خویش را اوّل به خود تعلیم کن

گفتم که «میثم» را به دل تصمیم صبر است و رضا

گفتا ز هی تا پای جان کوشش در این تصمیم کن