امروز شنبه ، ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۳
کجا می گردی ای جان جهان جانم به قربانت

 

کجا می گردی ای جان جهان جانم به قربانت

که جان شد از فراقت نیمه جان جانم به قربانت

جمالت را زبس می بینم و از بس نمی بینم

نمی دانم نهانی یا عیان جانم به قربانت

کجا دورت بگردم ای چراغ عالم خلقت

بگردم در زمین یا آسمان جانم به قربانت

نمی دانم روانی در کدامین سو ولی دانم

روانم گشته دنبالت روان جانم به قربانت

امیر کاروان دل اگر چه نیستم قابل

مرا همره ببر با کاروان جانم به قربانت

از آن کوچک ترم تا بر سر راه تو بنشینم

سر راه گدایانم نشان جانم به قربانت

مگر نه آه صاحب درد را باشد اثر مولا

تو بر ما روضه از جدّت بخوان جانم به قربانت

بیا خاموش کن این شعله های نخل «میثم» را

که آتش زد به جان دوستان جانم به قربانت