امروز دوشنبه ، ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳
لاله زار وحی را دودی سیه پوشیده بود

 

 

لاله زار وحی را دودی سیه پوشیده بود

شعله جای لاله از بیت خدا روئیده بود

مرتضی خاموش و زینب بانگ یا امّا به لب

فاطمه افتاده و محسن به خون غلطیده بود

باغبان در باغ تنها بود و پیش چشم او

دست گلچین لاله او را به سیلی چیده بود

مثل بال صید، هم آزرده گشت و هم شکست

سینه و دستی که ختم الانبیا بوسیده بود

شیر حق غیر از سپر انداختن راهی نداشت

در عوض زهرا برای او سپر گردیده بود

از فشار درد، تاب یا علی گفتن نداشت

بس که آن مظلومه پشت در به خود پیچیده بود

دوزخیها! از چه سیلی بر رخ زهرا زدید؟

آخر آن بانوی جنت داغ بابا دیده بود

زخم سینه زخم پهلو زخم بازو بود بس

کاش دیگر این همه زخم زبان نشنیده بود

تا شود (میثم) غلام آستان اهخلبیت

خلعت خدمتگذاری از ازل پوشیده بود