امروز پنج شنبه ، ۹ فروردین ۱۴۰۳
من کیستـم؟ فـرشتۀ عرش‌آشیانه‌ام

 

چهار ملاقاتی

من کیستـم؟ فـرشتۀ عرش‌آشیانه‌ام 
دردا که گشتـه قعر سیـه‌چال، لانه‌ام 
از حلقـه‌های سلسلـه بـاشد نشانه‌ها 
بر دست و پا و گردن و بر پشت و شانه‌ام 
مخفی است زخم‌ها به درون دلم، ولی 
پیــداست بــر بــدن، اثــرِ تازیانه‌ام 
مـن در کنـار قبـر نبـی خانه داشتم 
کردنـد بی‌گنــاه بــه زنـدان روانه‌ام 
گر شیعه‌ای به شهر مدینه کند عبور 
جرأت نمی‌کند که زند سـر به خانه‌ام 
هر شب بوَد چهار ملاقاتی‌ام به حبس 
زنجیر و کند و قاتـل و اشک شبانه‌ام 
از بس که تیرگی نگهم را گرفته است 
روز و شبـم یکـی شـده در آشیانه‌ام 
دیدم بسی شکنجه و خواهند اگر شهود 
این زخـم‌های سلسلـه باشـد نشانه‌ام 
نشنیده مانـد نالـۀ شب‌هـای تـار من 
خامـوش در میـان قفس شـد ترانه‌ام 
«میثم» ز سوز سینه سرودی برای ما 
سـوز دلــت قبـولِ خــدای یگانه‌ام