امروز سه شنبه ، ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۳
پیش از سلام زائر خود را کند سلام

 

پیش از سلام زائر خود را کند سلام 
پیوسته دست بر سر زوار می کشی 
تو کیستی که ناز گنه کار می کشی 

پاییز بوستان دل ما بهار توست 
در شهر طوسی و همه عالم دیار توست 
گل بوسة امام زمان بر مزار توست 
شیعه به هر کجا که رود در کنار توست 
چشم و چراغ و محفلم اینجاست یا رضا 
هر جا سفر کنم دلم اینجاست یا رضا

شرمنده ام از این که بپرسند کیستم 
از ذره کمترم نتوان گفت چیستم 
در پرتو کرامت خورشید زیستم 
روزی که نیستم به کنار تو نیستم 
با یک دم تو صبحدم عید می شوم 
در آفتاب صحن تو، توحید می شوم 

گل از نسیم صبح بهشت تو بو گرفت 
خورشید پیش روی تو از شرم رو گرفت 
ماه از فروغ خشت طلایت وضو گرفت 
بی آبرو ز خاک درت آبرو گرفت 
من دور گندم کرم تو کبوترم 
ردّم نکن که از همه بی آبروترم 

ای نقش دیده و دل ما جای پای تو 
روح الامین کبوتر صحن و سرای تو 
مضمون بده که از تو بگویم برای تو 
"میثم" کجا و گفتن مدح و ثنای تو 
راهم بده که ذاکر ناقابل توام 
انگار اینکه خاک ره دعبل توام