امروز دوشنبه ، ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳
در گلبن وحی، رکن دین افتاده(رباعیات حضرت زهرا(س))

 

در گلبن وحی، رکن دین افتاده

یا شهیر جبریل امین افتاده

ای خاتم انبیا به فریاد برس

قرآن روی زمین افتاده

مهر تو به مهر عالم آرا ندهم

شورت به حلاوت دو دنیا ندهم

اشگی که به ماتمت زچشمم جاری است

یک قطره به صد هزار دریا ندهم

افسوس که حقّ مرتضی را بردند

بر خانه ی فاطمه هجوم آوردند

از صورت و دست و بازو سینه ی او

هر جا که رسول بوسه زد آزردند

کی بود گمان به فتنه دامن بزنند

آتش به سرای حیِّ ذوالمن بزنند

ای اهل مدینه از شما می پرسم

کی دیده سه نامرد به یک زن بزنند

از شعله نار، گل به احمد دادند

بر بانوی وحی تحفه بی حد دادند

ضرب لگد و غلاف تیغ و سیلی

اجری استکه بر آل محمّد (ص) دادند

از هر طرفی که رهسپر می گشتم

پیش ضربات او سپری گشتم

همراهم اگر نبود در کوچه حسن

تا خانه ی خود چگونه بر می گشتم

مرگ آمده در محیط غم، ساحل من

بر حال علی هماره سوزد دل من

سخت است برای او که ببیند هر روز

بنشسته به منبر علی قاتل من

تو پشت در از علی حمایت کردی

ما را به ولایتش هدایت کردی

فریاد علی در نفست می پیچید

والله تو تفسیر هدایت کردی

امت خهمه در باطل و حقّ تنها بود

یک فاطمه یار و یاور مولا بود

پهلوی شکسته، عمر کم، روی کبود

تفسیر علی دوستی زهرا بود

افسوس که ناموس خدا را کشتند

محبوبه ی ذات کبریا را کشتند

تنها نه در بهشت را سوزاندند

یک لحظه تمام انبیا را کشتند

با حمله به آستان بانوی حجاز

گردید ره حقّ کشی و طغیان باز

والله که با شهادت محسن او

شد کشتن اولاد پیمبر آغاز

در گلشن وحی، آرزو را کشتند

بانوی حریم ذات هو را کشتند

زهرا گنهی نداشت تا کشته شود

ناموس علی بود که او را کشتند

من حیدرم و فاطمه هم سنگر من

من از همه عالم سرو او همسر من

منصوره ی آسمان و زهرای زمین

تطهیر خدا، قدر نبی، کوثر

من مادر ساداتم و یار علی ام

باغ و گل لاله و بهار علی ام

با بازوی بشکسته و شمشیر زبان

بازوی علیّ و ذوالفقار علی ام

زهرا همه جا یاور و غم خوار علی ست

با پهلوی بشکسته طرفدار علی ست

هر دست که نیست قابل یاری او

دستی که نبی بوسه زند یار علی ست

گلخانه ی وحی طعمه ی آذر شد

گل رفت زدست و غنچه اش پرپر شد

شد حرمت صدّیقه ی کبری پامال

یک آیه جدا زسوره ی کوثر شد

بی اذن به بیت فاطمه گام زدند

سیلی به رخش در ملاء عام زدند

والله به قرآن قسم آن سیلی را

بر صورت پیغمبر اسلام زدند

محبوبه ی ذات ازلی را کشتند

یا مادر یازده ولی را کشتند

با نارِ سقیفه وحی را سوزاندند

پیغمبر و زهرا و علی را کشتند

در سینه ی خصم، کینه ی حیدر بود

ناموس علی فاطمه پشت در بود

ماهی که گرفت حرمت قرآن داشت

دستی که شکست دست پیغمبر بود

با همسرم دور سرت گردیدم

پروانه ی بشکسته پرت گردیدم

تو از زره خویش گذشتی بر من

من هم در خانه سپرت گردیدم