امروز شنبه ، ۸ اردیبهشت ۱۴۰۳
صفحات نه فلک شده پر ز خاطره

 

 

صفحات نه فلک شده پر ز خاطره

مه من نظاره کن به نجوم زاهره

دل هستی آمده یم نور باهره

آسمان گل بفشان به زمین سامره

که امین وحی حق به جهان صلا زده

گل نرگس آمده گل نرگس آمده

گل و باغ و باغبان شده گرم زمزمه

بلبلان غزل سرا به کنار گل همه

به غم فراق گل همه داده خاتمه

شده گرم تهنیت به عروس فاطمه

که عیان به سامره شده قرص قمرش

صلوات انبیا به جمال پسرش

مه نرگس آمده به جمالش صلوات

ز خدای ذوالجلال به جلالش صلوات

ز محمّد (ص) و علی به خصالش صلوات

به خصالش صلوات به کمالش صلوات

دل موسوی دلش دم عیسوی دمش

سر خیل سروران همه خاک مقدمش

شب قدر عاشقان به همه مبارک است

رخ حق شده عیان به همه مبارک است

جشن مصلح جهان به همه مبارک است

عید صاحب الزّمان به همه مبارک است

سورۀ قدر بخوان ای عروس فاطمه

قدر این پسر بدان ای عروس فاطمه

این چراغ دیده و دل هر انجمن است

اوّلین مطلع حسن آخرین بت شکن است

قمر چارده و ثمر پنج تن است

طالب خون خدا حجة ابن الحسن است

شمع جمع شهدا نورالانوار خداست

خال بالای لبش نقطۀ نام خداست

طالبان ره حق همگان در طلبش

همه مرهون عطا ز عجم تا عربش

جنّ و انس و ملک اند سائل روز و شبش

گل خنده به دهان صوت قرآن به لبش

نُه فلک پر شده از نغمۀ یا رب او

عسکری بوسه زند به دهان و لب او

ای سماوات و زمین قطره های کرمت

دل دیوانۀ ما همه دریای غمت

سر سودایی ما نقش خاک قدمت

کعبه با آن عظمت گوشه ای از حرمت

تو امید بشری ولی دادگری

ماه اهل نظری مهدی منتظری

همه خوبان جهان عاشق روی تواند

عاشق روی تو و سائل کوی تواند

سائل کوی تو و بستۀ موی تواند

بستۀ موی تو و تشنۀ جوی تواند

غصّه از سینۀ من بیتو مشکل برود

تو اگر خنده کنی غمم از دل برود

گل نرگس بشکف که بهار همه ای

تو مه انجمن شب تار همه ای

ما ز تو دور ولی تو کنار همه ای

بی قرار تو همه تو قرار همه ای

ای که بی روی تو دل خانۀ درد و غم است

جان عالم همه بر رو نمای تو کم است

غم تو از غم ما غم ما از غم تو

رخ تو کعبۀ ما چشم ما زمزم تو

حور و انسان و ملک قطره های یم تو

کُشتۀ یک نگه و زندۀ یک دم تو

ابر بارنده ببار ماه تابنده برآ

آخر ای پرده نشین از پس پرده درآ

ما گرفتار توایم یابن زهرا مددی

عاشق زار توایم یابن زهرا مددی

خار گلزار توایم یابن زهرا مددی

گر چه سرباز توایم یابن زهرا مددی

خانه بر دوش غمت دل آوازۀ ماست

سند زنده ما جگر پارۀ ماست

ما همه منتظر و تو همان منتظری

نگهی کن که دل از همه عالم ببری

آخر ای چشم خدا نظری کن نظری

چه شود باد صبا ز تو آرد خبری

تا بگوید ز کرم حرم یار کجاست

جام «میثم» گرو خبر باد صباست